معرفی روستای آبخواره ورزقان

آبخواره یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان سینا بخش مرکزی شهرستان ورزقان واقع شده‌است.

سام خان فرزند رستم خان رئیس ایل حاجی علیلو از ایلات قارا داغ بود. وی ابتدا ارشد نظام و سپس امیر ارشد و سردار ارشد لقب یافتالبته القاب دیگری نیز مثل:شجاع نظام، سالار نظام، امیر نظام، امیرالامرا داشت. در سالنامه هایی که در عصر ناصرالدین شاه، توسط اعتمادالسلطنه منتشر می شد،  نام امیر ارشد (سام خان) به عنوان رئیس قره سوران قاراداغ ذکرشده است.

سام خان(امیر ارشد) و برادرش محمد حسین خان( سردار عشایر)  در زمان مظفرالدین شاه در دستگاه حکومتی نظام السلطنه (حاکم آذربایجان) بودند.


این دو برادر در انقلاب مشروطیت، هر دو در اردوی دولتی بوده و مخالف انقلاب مشروطیت بودند. بعدها که قوای حکومت مشروطه تحت فرماندهی «یپرم خان » ارمنی برای سرکوبی عشایر متمرد و دفع حملات رحیم خان چلبیانلو به قاراداغ گسیل شد، امیر ارشد و برادرش به خانه های ستارخان و باقرز خان در تبریز پناهنده شدند. انجمن ایالتی تبریز آن دو را مورد عفو قرار داده!! و حکومت شهرستان اهر را به ایشان واگذار نمود.

پس از آن سلطه امیر ارشد در قراجه داغ بسط یافت و عشایر متمرد این سامان مغلوب وی شدند تا جایی که وی ایل محمد خانلو را به کلی مستاصل نمود.

وی با بیوک خان فرزند رحیم خان چلبیانلو در افتاده و چلبیانلو ها را مغلوب و پراکنده کرد.

او همچنین در جنگ کلیبر، شجاع الملک کلیبری را با قوایش چنان منهزم ساخت که وی مجبور شد از ارس گذشته و به خاک روسیه فرار کند. بیشتر این حوادث  که در فاصله سالهای  انقلاب روسیه و استقرار بلشویسم در قفقاز اتفاق افتاد ، سبب گردید اهمیت امیر ارشد بیشتر گردد. و و ی به عنوان سرحد دار ارس و مانع نفوذ بلشویسم به ایران لقب گرفت.

وی روستای اوخارا«Ovkhara»،«آبخواره» امروزی ، واقع در دهستان سینا را مقر فرماندهی خود قرار داد. او در آنجا عمارت های باشکوه و مجللی را توسط مهندس کرسلنسکی روس  ساخت  و به اوج قدرت و شهرت رسید.

امیر ارشد، فرماندهی شجاع و متهور بوده و در امور نظامی دارای مهارت و تخصص کافی بوده است.

بعد از تسلط روس هخا بر ایران و جلوس شجاع الدوله بر مسند ولایت آذربایجان بنا بر سابقه کدورتی که با امیر ارشد و برادرش سردار عشایر داشت آنها را دستگیر و تحت الحفظ به مراغه فرستاد، و منزل آنها را در اوزومدیل غارت شد.پس از شکست شجاع الدوله از عثمانی ها و انتخاب رشیدالملک به عنوان جانشینی وی ، آنها نیز از زندان آزاد و امیر ارشد به حکومت مراغه منصوب گردید.

البته پس از مدتی وی به اهر برگشت و به عنوان فرمانده قوای قاراجه داغ با قدرت تمام در منطقه به فعالیت پرداخت. در اواخر دوره قاجار کشور ایران به دلیل اینکه امور کشور در دست گروهی فئودال و سیاستمدار وابسته بود، در پر رنج ترین موقعیت سیاسی به سر می برد. وثوق الدولهخ برای بار دوم به مقام نخست وزیری رسیده بود و قرارداد ننگین 1919.م(1298 هجری شمسی) را با انگلیسیها منعقد کرده بود. در همین زمان شیخ محمد خیابانی بر ضد این قرارداد به پا خواست و در تبریز اعلام استقلال نموده و نام «آزادیستان» را بر آذربایجان نهاد.

تبریز در مقابل حکومت قاجار ایستاد.عین الدوله برای مقابله با این قیام به آذربایجان گسیل شد. سردار عشایر(برادر امیر ارشد)نیز در این سفر همراه عین الدوله بود. پس از حدود یک هفته طرفداران شیخ محمد خیابانیخانه سردار عشایر را به محاصره درآوردند. تا صبح زدو خورد طول کشید، بالاخره سردار عشایر دستگیر و توسط شیخ محمد خیابانی به تهران تبعید گردید. امیر ارشد نیز به همین جهت به مخالفت با شیخ محمد خیابانی پرداخت. خیابانی جهت سرکوب وی دسته ای از ژاندارم ها و دیگر نیروها را بانام«قوه ی اعزامیه» به قاراداغ اعزام نمود تا در آنجا به همراهی برخی از خان ها که اعلام همبستگی کرده بودند با سواران امیر ارشد بجنگند. در این نزاع امیر ارشد تسلیم و غایله به پایان رسید.

بعد از مدتی که عین الدوله از شکست نیروهای شیخ خیابانی نا امید گشت، مخفیانه از آذربایجان فرار کرد.

پس از فرار وی مهدی قلی هدایت والی آذربایجان گردید. در این زمان امیر ارشد بار دیگر به قدرت رسیده بود و با اقتدار تمام در آذربایجان فرمان می راند و روستای آبخواره همچنان محل فرماندهی  وی بود.مخبرالسلطنه که از این وضع خوشنود نبود در صدد برآمد تا امیر ارشد را از بین ببرد. در این بین اسماعیل سیمیتقو در شمال غربی به نافرمانی پرداخته و چند بار قوای دولتی را شکست داده بود. مخبرالسلطنه موقعیت را غنیمت دانسته و از امیر ارشد خواست تا با قوای خود به جنگ اسماعیل سیمیتقو برود. وی در این اندیشه بود که هرکدام از این دو نفر کشته شود در هر حال به نفع او خواهد بود.

امیر ارشد به همراهی 1000 چریک محلی و 1500ژاندارم به فرماندهی کلنل «لندبرگ» سوئدی و نیز قوای ماکوبه سرکوبی سیمیتقو اعزام شد. در حدود روستای «شکریازی» سلماس امیر ارشد سیمیتقو را شکست داده و در اثنای جنگ خودش نیز تیر خورده و کشته می شود. بنا به نوشته سرهنگ بایبوردی در کتاب تاریخ ارسباران ، گویا امیر ارشد در لحظات آخر گفته بوده که وی را یکی از افراد خودی با گلوله مورد هدف قرار داده اس