رضا علیزاده رد صلاحیت - دهقانی و الیاسی تایید صلاحیت
خبرگزاری فارس
رضا علیزاده رد صلاحیت - دهقانی و الیاسی تایید صلاحیت
رد صلاحیت 4 نفر در انتخابات 1394 شهرستان ورزقان
به گزارش آوای ورزقان، بر اساس اخبار رسیده از منابع آگاه هیات نظارت استانی انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی پس از انجام بررسیهای لازم صلاحیت ۱۴ نفر از کاندیداهای نمایندگی مجلس از حوزه انتخابیه ورزقان و خاروانا را تائید و صلاحیت ۴ نفر از کاندیداهای نمایندگی از این حوزه انتخابیه را رد کرد.
گفتنی است؛ برخی از این افرادی که نتوانستند صلاحیت خود را ازشورای نگهبان بگیرند در قالب عدم احراز بوده و لزوما شامل معنی دقیق رد صلاحیت نمی شوند و ممکن است در روزهای باقی مانده تا اعلام رسمی نتایج نهایی در ۱۶ و ۲۸ بهمن صلاحیتشان در هیات نظارت بررسی و تایید شود.
اسامی کاندیداهای نمایندگی مجلس حوزه انتخابیه ورزقان و خاروانا
بر اساس اخبار رسیده از منابع آگاه، با پایان زمان بررسی صلاحیتها در هیات نظارت استانی انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی ۱۴ نفر از کاندیداهای نمایندگی مجلس از حوزه انتخابیه ورزقان و خاروانا موفق به اخذ صلاحیت شدند که متشکل از یک زن و ۱۳ نفر مرد هستند.
صلاحیت چهار نفر از داوطلبان تصدی صندلی سبز مردم ورزقان و خاروانا در مجلس شورای اسلامی در هیات نظارت احراز نشده است.
گفتنی است؛ برخی از این افرادی که نتوانستند صلاحیت خود را ازشورای نگهبان بگیرند در قالب عدم احراز بوده و لزوما شامل معنی دقیق رد صلاحیت نمی شوند و ممکن است در روزهای باقی مانده تا اعلام رسمی نتایج نهایی در ۱۶ و ۲۸ بهمن صلاحیتشان در هیات نظارت بررسی و تایید شود.
اعلام قطعی اسامی نامزدها به مراکز حوزه های انتخابیه توسط وزارت کشور ۲۷ بهمن سالجاری خواهد بود، در روز ۲۸ بهمن به صورت آگهی عمومی منتشر خواهد شد و تبلیغات انتخاباتی نامزدها و طرفداران آنها از ۲۹ بهمن تا ۵ اسفند و درنهایت ۷ اسفند روز برگزاری انتخابات می باشد.
نقشه ماهواره ای شهرستان ورزقان
و تا زمان لود شدن نقشه گوگل مپ صبرکنید
Distances are based on the centre of the city/town and sightseeing location. This list contains brief abstracts about monuments, holiday activities, national parcs, museums, organisations and more from the area as well as interesting facts about the region itself. Where available, you'll find the corresponding homepage. Otherwise the related wikipedia article.
آشنایی با معدن مس سونگون شهرستان ورزقان
موقعیت جغرافیایی:
معدن مس سونگون در استان آذربایجانشرقی، 100 کیلومتری شمالشرقی تبریز، 25 کیلومتری شمال ورزقان در همسایگی جمهوریهای آذربایجان و ارمنستان قرار دارد.
- طول جغرافیایی 46 درجه و 43 دقیقه شرقی.
- عرض جغرافیایی 38 درجه و 42 دقیقه شمالی.
- ارتفاع متوسط منطقه 2000 متر از سطح دریا (حداکثر 2700 متر).
- رودخانههای پخیر و سونگون در منطقه جریان دارند.
آبوهوای منطقه سونگون
- زمستانهای سرد و یخبندان:
حداقل درجه حرارت 30- درجه سانتیگراد.
- تابستانهای معتدل:
حداکثر درجه حرارت 32 + درجه سانتیگراد.
- حداکثر بارندگی در سال:
350 میلی متر.
- رطوبت نسبی:
52 تا 58 درصد.
- جهت غالب وزش باد:
جنوبغربی.
مراسم افتتاح مسجد جامع ورزقان با حضور قالیباف و آیتالله شبستری
مراسم افتتاح مسجد جامع ورزقان با حضور قالیباف شهردار تهران و شبستری نماینده ولی فقیه در استان آذربایجانشرقی
مسجد جامع ورزقان که در اثر زلزله اخیر ورزقان 100 تخریب شده بود با همت شهرداری تهران در عرض 3 سال با اعتبار 30 میلیارد ریال در زمینی به مساحت یک هزار و 850 مترمربع با امکانات مجهز در 3 طبقه احداث شده است.
ادیان در منطقه ورزقان و خاروانا ( قره داغ )
تاریخ ادیان در منطقه ورزقان و خاروانا
دین وانسان
انسان همیشه برای حل مشکلات خود به یک قدرت ماوراء الطبیعه متوسّل میشود و این قدرت در انسانها با پرستش حیوانات و اشیاء ، خورشید و گاهی موجودات افسانهای و بتپرستی و غیره نمود پیدا کردهاست.
از اینکه دین از چه زمانی پیدا شدهاست و منشاء و مبداء آن چیست کاملاً مشخص نیست. در تعریف دین میتوان گفت: رابطه یِ بین محدود با نامحدود ، رابطه یِ فنا با ابدیت یا وسیله ای که انسان را به منظور درک سبب وجودی خود بسوی چیزی ورای وجود خودش راهبر شود .
دین در حقیقت اعتقاد به یک منشاء و یک مبداء است. انسان به اصطلاح بی دین نیز به چیزی اعتقاد دارد و همین اعتقاد وی را به سوی هدفی وراء وجود خود میبرد . انسان به هنگام در ماندگی امید به کمکی دارد که شاید مبداء آن را نمیداند . مولانا میفرماید :
چون به وقت رنج و محنت زود مییابی درش باز میجـوئی او کجـا درگـاه او را باب کـو
از روی قراین و شواهد چنین بر میآید که« انسانهای" نئاندرتال" نخستین آدمهای متدین در روی زمین بودهاند.»[1] از انسانهای ملقب به نئاندرتال آنچه به دست آمده نشان میدهد که در فکر آنها "جرثومه"یعنی پرستش ارواح برای نخستینبار تکوین یافته است . انسانهای نئاندرتال مردگان را دفن میکردهاند.
بعد از انسانهای نئاندرتال در بیست وپنج هزار سال قبل به انسانهایی برمی خوریم که به "کرومایونها" معروفند اینان به روش صحراگردی و کوچ نشینی زندگی میکردند و به شکار روزگار میگذراندند. آنان نیز مانند نئاندرتالها مردگان را دفن میکردند . و جالب اینکه آنها استخوان و بدن مردگان را با رنگ قرمز ملوّن میکردند.
در عصر نوسنگی با توجه به دفن مردگان و احتمالاً سوزاندن مردگان ، دین تحول نوینی داشتهاست و آثار مختلف از پرستش خورشید و ستارگان و سحر و جادو به دست آمدهاست.
ادیان مرسوم در منطقهی ورزقان
قبل از اسلام
سومریان بیش از چهار هزار الهه داشتهاند که هر کدام مظهر جزئی از مظاهر طبیعت به شمار میرفتند از جمله:
1. آنو ( Anu) = خداوند آسمان
2. ان هیل (En hil) = خداوند جنگ و جنگجوها
3. سین (Sin) = خدای ماه
4. بابار که خدای آفتاب بود و بعدها نامش را شمس گفتند.[2]
شامان – شامانیزم
دین شامان از آئینهای مغولی بود که بعضی از اقوام ترک نیز با توجه به شرایط تاریخی این دین را قبول کردند.[3] و هونها که از آداب و رسوم و جشنهایشان مشخص است بیشتر به فلسفه آئین شامانیزم اعتقاد داشتهاند و به آن متوسل شدهاند.[4]
(در ورزقان و روستاهای اطراف"شاماما"نامی هست که بر روی دختر ها گذارده میشود.)
اورارتویی ها نیز از خدایان زیادی نام برده اند از آن جمله "خالدی " خدای جنگ ، که در سطر اول کتیبه سیغندل نیز از آن یاد شدهاست. از دیگر خدایان اورارتویی"تی شبا" و" شیونی" بودهاست. این سه خدای یاد شده از مهمترین خدایانی بودند که در معابد اورارتویی قرار داشت. در معابد اورارتویی خدایان زیادی وجود داشتهاست.
خالدی، خداوند والا مقام معبد بزرگ اورارتویی بوده که روی یک شیر ایستادهاست وی همسر الههیِ "آرویانی"بود و خداوند جنگ به حساب میآمد و در مواقع جنگ از وی طلب پیروزی میکردند و به آن دعا میکردند.
تی شبا، خداوند رعد وبرق بود که در مقام دوم معابد قرار داشتهاست و معتقد بودهاند که همیشه در دستش روشنایی وجود دارد .
شیوینی، الههیِ آفتاب بود که مردی زانو زده و در دستش صفحهیِ خورشید وجود داشتهاست.
اوراتویی ها علاوه بر این سه خداوند برای شهرهای خود خداوندی را مورد احترام قرار میدادند. ونیز"توتم"ها خداوندان مشترکی بودند که مفهوم آنها خداوندان زمین، دریا، آب، غارها، کوهستانها و غیره بود.
حضور اورارتوییها در ورزقان سالها طول کشیدهاست و سیغندل از مهمترین قلاع آنها محسوب میشود ولی اینکه عقاید مذهبی آنها تا چه حد مورد استقبال قرار گرفته هنوز جای سؤال است.
زروانی از ادیان باستانی بوده که در ورزقان و اطراف آن پیروانی را داشتهاند کلمه زرآوا نیز احتمالاً بازماندهیِ این دوران در بسیاری از نقاط آذربایجان باشد. این دین و عقاید آن در دوران مختلف تا پذیرفتن اسلام هرچند با تغییراتی در بین مردم این منطقه رایج بودهاست.
پیروان زروانی بر این عقیده بودند که"اکرانه" خدای بزرگ و خالق اهورامزدا و اهریمن میباشد. زروانیان آغاز و پایانی را برای جهان قایل نبودند و آن را همیشه جاودانی میدانستند و معتقد به دو خدا بوند، یکی از خدایان آفرینندهی نیکی و دیگری آفرینندهی بدی است که درآیین زرتشت از آنها به عنوان اهورامزدا و اهریمن یاد میکردند. اکثر دانشمندان معتقدند که رابطهای میان دین زروانی و مانویان وجود دارد.[5] در این آیین،"زروان"خدای زمان است و زروانیان عقیده داشتند که اهورامزدا و اهریمن فرزندان زروان بودهاند.[6]
پیروان زروانی عناصر اربعه یعنی روشنایی، آب، خاک و باد را مقدس میشمردند. این احتمال وجود دارد که تا قبل از گسترش دین زرتشت، زروانی بیشترین پیروان را در منطقه ورزقان وخاروانا داشتهاست.
)
زرتشتی، از زمان مادها در آذربایجان رو به پیشرفت نهاد. این دین در بین درباریان ماد و مغان پذیرفته شد.[7] مغان در دوران عظمت پادشاهی ماد مردمانی فعال بودند و در سراسر کشور پراکنده بودند و به عقیدهیِ هرودوت ، مغان خوابگذاران دربار ماد بودند.
در دوران مادها دین زرتشتی در میان عامه مردم مورد پذیرش قرار نگرفت. در زمان هخامنشیان آزادی دینی رواج داشت ولی آنچه از مطالعات و کتیبههای منصوب به آنان پیداست این است که مادها و پارسهای تابع هخامنشی از سه خدای جداگانه بر خوردار بودند:
1. دین پادشاهان: اهورامزدا را از همه خدایان برتر می دانستند و معتقد بودند زمین و آسمان را او آفریدهاست و شاه به فضل او فرمانروایی میکند و این دین را مزدایی نیز میگفتند.
2. دین مردم: عامّهیِ مردم عناصر اربعه یعنی روشنایی ( روز یا خورشید و شب یا ماه ) آب و خاک و باد را مقدّس میدانستند. عامهیِ مردم معتقد به قربانی کردن حیوانات بودند که آن هم با آیین خاصّی صورت میگرفت از آن جمله قربانی باید به جای پاکی برده میشد و بعد از دعا برای شاه و مردم که در حضور"مغ"بایستی این کار صورت می گرفت، آن را میپختند و مغ سرودی را میخواند و بعد صاحب قربانی آن را میبرد و هر آنچه میخواست با آن میکرد. با توجه به این مطالب بایستی اذعان کرد که دین مردم در زمان هخامنشی نوع تغییر یافتهیِ دین زروانی بود.
3.مغان قبیلهای بودند که یهُوه را پرستش میکردند و متعلق به مادها بودند.
اشکانیان در اوایل قدرتگیری معتقد به مذهبی نبودند آنها فقط اشک را که بانی و موسس سلطنتشان بود را میپرستیدند بعدها بعضی آیین زرتشتی زمان هخامنشی از جمله تقابل خیر و شر و اهریمن و اهورامزدا را قبول کردند و بعضی از آنها سحر و جادو را قبول داشتند.[8]
اما اکثر محققان معتقدنددر زمان اشکانیان و حکومت آتورپاتکان در آذربایجان عقاید مردم بر مبنای مهر پرستی و ناهید پرستی بودهاست و به عقیده کریشمن نوعی تثلیث بود و اهورامزدا و مهر و ناهید مورد احترام بود. در زمان هخامنشی اهورامزدا بیشتر مورد توجه بود و در زمان اشکانیان ناهید و بعدها مهر از اهمیت زیادی برخوردار گشت.[9]
میتراییان و مهر پرستان از ویژگی اخلاقی خوبی برخوردار بودند، و آرزوی برخورداری از جاودانگی یکی از جاذبههای مهرگرایی بود که در ترویج آن بسیار مؤثّر بود و این دین بعدها در اروپا و حتی آفریقا پیروان زیادی پیدا کرد.
پرستشگاههای آناهیتا که اغلب در آن به نیایش مهر و ناهید میپرداختند معمولاً در بالای کوهها و در مکانهای صعب العبور ساخته میشدهاست. قلعهها و پلهایی بانام " قیز "در آذربایجان به وفور وجود دارد از جمله مکانی بنام "قیزقالاسی" در نزدیکی روستای دونگاه که نشانگر احترام به ناهید که گاهی آن را الهه آب و باران نیز میگفتند، میباشد.
معابد و پرستشگاهها را آتشکده میگفتند[10]و در این آتشکدهها نگهبانانی را میگذاشتند تا مواظب باشند که آتش آتشکده خاموش نشود.
آتش به اندازهای مورد توجه و احترام بود که سعی میشدهاست دراجاقهائی که در خانهها موجود بود نیز خاموش نشود و این وظیفه بر عهدهیِ پدر خانواده بود.
خاموش شدن آتش اجاق به معنای از بین رفتن دودمان بود. امروزه در بین مردم روستاهای منطقه ورزقان از جملهی نفرینی استفاده میشود که باقی مانده دوران احترام به آتش است؛
اٌجاقین سونسون! ، این جملهی نفرینی، در بین مردم، دعا برای از بین رفتن دودمان یک شخص است.
وجود آثار بسیار زیادی از آتشکدهها در منطقه نشان از گسترش آیین مهرپرستی در مناطق ورزقان و خاروانا محسوب میشود.
مانویان و مزدکیان
در زمان ساسانیان، دین زرتشتی به صورت رسمی مورد توجه قرار گرفت و این آیین از طرف دولت ساسانیان به عنوان دین رسمی کشور معرفی شد.
مذهب متداول دوره ساسانی در غرب ایران گونه ای از دیانت زرتشتی بود که جنبه زروانی داشته است.[11] همانطوری که قبلاً اشاره شد آیین زروانی در ورزقان تا سالها با تغییراتی به حیات خود ادامه دادهاست.
در این زمان زرتشتی به سه فرقه تبدیل شد: مجوسیان ، زروانیان، و کیومرثیان.
غیراز سه فرقهی مذکور« دو آیین الحاقی دیگر در ایران به وجود آمد: مانویان که آن را"مانی" پدید آورد و در سراسر اروپا و آسیا پیروانی داشت و مزدکیان که معتقد به نوسازی اجتماعی بر اساس مردمگرایی بودند و چیزی نمانده بود که شالودهیِ شاهنشاهی را در ایران فرو ریزد.»[12]
"مانی"در حدود سال 216 میلادی به دنیا آمد، نسب وی با خانوادهیِ اشکانیان مرتبط بود. پدرش اهل همدان بود و در بابل بزرگ شد. آیین وی « متأثر از عرفان گنوسی[13]بود که با دیدگاه نور و ظلمت در آمیخت و با برخی آرای هندی – بودایی پرداخته کرد.»[14] البته مانی در اندیشه هایش با گنوسی تفاوتهایی داشت از آن جمله مانی معتقد بود که نور جاودانی است و گنوس معتقد بود که آن از جایگاه اصلیش سقوط کرده است. گنوسیان آفرینش را اهریمنی میخواندند ولی مانی چنین اعتقادی نداشت.
مانی عناصر را دارای دو جوهر میدانست؛ یکی خیر و دیگری شر، وی شعایر غسل را در آیین خود حفظ کردهبود او خود را"فارقلیط"همان تسلی بخشی که مسیح وعده داده بود یعنی آخرین حواری عیسی و کسی که حقایق الهی را به او فرستاده میشود میدانست.[15]
"مزدک"از واعظان بود که کشور را به بینظمی کشید. تعالیم وی نیز بر مبنای تعالیم مانی استواربود و او نیز عنصر جهان را از خیر و شر میپنداشت با این تفاوت که خیر در اراده انسان است و شر تصادفی است «جهان از سه عنصر آب، آتش و خاک سرزده است و از آمیزش این سه تشکیلات خیر و شر پدید آمده است.»[16]
منظور اصلی مزدک بر پا کردن نهضتی بر علیه مقررات ناعادلانه حاکم بر جامعه آن زمان و در هم شکستن سنتهای اجتماعی منحط آن عهد بودهاست.[17]
مزدکیان حکومت ساسانی را به چالش کشاندند. انوشیروان، مزدکیان را قتل عام کرد و مزدک و پیروانش به آذربایجان گریختند، حضور و نفوذ مزدکیان تا سالها بعد از حملهی اعراب به ایران در آذربایجان وجود داشته است. رییسنیا معتقد است: « بعد از شکست دولت ساسانی و فتح آذربایجان نیز مزدکیان موجودیت خود را در آذربایجان حفظ کردند و ای بسا که دژهای خود را در مناطق کوهستانی آذربایجان بخصوص قرهداغ و دامنههای سبلان و طالش حفظ کردند.»[18]
مزدکیان در آذربایجان ماندند و بعدها در فرقههای مختلفی در ایران پراکنده بودند.
خُرَّمیِّه – خُرَّم دینان در دورهی مامون عباسی نهضت مذهبی اشتراکی با احساسات ملی بوجود آمد که پیشوایی آن را"جاویدان بن سهل"بر عهده داشت و آن را خرمیه یا خرمدینان خواندند که مرکز اصلی آن در شهر بذ در سرزمین قرهداغ میباشد. این فرقه از بازماندگان مزدکیان بود که بعد از ورود اسلام در آذربایجان ماندهبود.
« بعضی وجه تسمیهی خرمدینان را از نام"خُرَّمِه"زن مزدک گرفتهاند و گویند آن زن بعداز مرگ شوهرش به ری گریخت و دین او را رواج داد.»[19] گفتهمیشود: در سال 218 ( ه. ق)عدهی زیادی از مردم اصفهان همدان و غیره مذهب خرمی را پذیرفتند. خرمدینان را به سه فرقه تقسیم میکنند: ابومسلمیه، ماهانیه و اسپید جامه که دو سلک اولی در فارس و خوزستان حضور داشتند و خرمدینان آذربایجان بر سلک اسپید جامه بودند.
« خرمدینان بر پایهی عقاید مزدکیان قرن پنجم میلادی پدید آمدند و مانند مزدکیان پیرو ثنویت بودند. یعنی به وجود دو مبداء جهانی اعتقاد داشتند که دائم در نبردند، یعنی روشنایی و تاریکی، خیروشر و اهورامزدا و اهریمن معتقد بودند.»[20] خرم دینان عدم تساوی مالی را آفریدهی اهریمن میدانستند و با سازمان ظالمانهیِ اجتماع مبارزه میکردند آنها ریشهی بی عدالتی را در مالکیت خصوصی میدانستند و معتقد بودند باید اراضی در دست کشاورزان باشد.
خرمدینان معتقد بودند خداوند دایماً در افراد انسانی حلول میکند و تجسّم مییابد و آدم، موسی، و عیسی و محمد( ص ) و سایر پیامبران را تجسمی از ایزد میشمردند و از خلافت متنفر بودند.[21]
مسیحیت از نخستین سالهای قرن چهارم میلادی و از هنگام به رسمیت شناختن مسیحیت در ارمنستان به عنوان دین رسمی و از حدود سال 313 م امپراطوری روم نیز مسیحیت را به رسمیت شناخت.[22]مسیحیت از این زمانها پیروانی را در منطقهیِ ورزقان داشتهاست و برابر با گفتهی قدما و آنچه در کتابهای تاریخی نوشته شدهاست بیشتر به شغل آهنگری مشغول بودهاند. و در قلعههای نزدیک سیغندل زندگی میکردهاند. لازم به توضیح است که ارامنه در سال 298 میلادی وارد آذربایجان شده و مدتی را در اینجا حکومت کرده اند. " ادوین رایت "معتقد بود: مردم در آذربایجان یا با رغبت و یا از سرناگزیری دین مسیحیت را پذیرفتند. اما در منطقه ورزقان چندان دوام نیاورده و از بین رفت و اینک اندک پیروان مسیحیت در تبریز زندگی میکنند.
اسلام و تشیع در ورزقان
دین اسلام در سال 22 هجری قمری ودر زمان عمر وارد آذربایجان شد. و طی چهارصد تا پانصد سال مردم آذربایجان به دین اسلام مشرف شدند. خلافت حاکمان سنی مذهب باعث رواج مذهب تسنّن در آذربایجان و بخصوص ورزقان و خاروانا شد. مردم در این منطقه بیشتر معتقد به مذهب سنی شافعی بودند. احمد ابن گشتاسب دزماری[23] از دانشمندان بزرگ مذهب شافعی در منطقه به حساب میآمد.
اما با ظهور تصوف در اردبیل و آذربایجان مردم قرهداغ به سمت آنها گرویدند و با شور و اشتیاق فراوان از عصر صفوی به بعد، به مذهب دوازده امامی روی آوردند. حتی در گسترش شیعه نیز به خانقاه اردبیل و سپس به پادشاهان صفوی کمکهای شایانی کردند.
از علمای بزرگ تشیع میتوان استاد محمد تقی جعفری را نام برد که اصلیت ورزقانی دارد و از شهرت جهانی برخوردار است.
از دیگر علمای بزرگ تشیع در سرزمین ورزقان و خاروانا میتوان به بزرگانی چون، میرزا احمد مجتهد دینوری، که از فقها و محدثین طراز اول جهان اسلام بود و سید محمدحجت کوهکمری از مراجع تقلید و میرزاحیدر علیاری، ملا علی علیاری ،میرزا محمدعلی آوانسری و ملاجواد ورزقانی اشاره کرد.
1 تاریخ جامع ادیان - جان ناس - ترجمه علی اصغر حکمت ص 6
۲ فرهنگ دانستنیها – محمد نژد ص 62
۳ ترکون قیزیل کیتابی – رفیق اوزده ک ، ج 1 ص 20
۴ اسرار فرمانروائی اتیلا – وس رابرتز ص 108
۵ اصل و نسب دینهای ایران باستان – عبدالعظیم رضائی صص 47 و 48
۶ دینهای ایرانی پیش از اسلام – مهدی باقری ، ص 76
۷ ماد ها – جلیل ضیاءپور ص 426
۸ آذربایجان پیش از تاریخ و پس از آن – سید اسمعیل وکیلی ص 150
۹ ایران از آغاز تا اسلام – کریشمن ص 319
۱۰ یشت ها - ابراهیم پورداوود ج 1 ص 173
۱۱ دینهای ایرانی در پیش از اسلام – مهدی باقری ، ص 88
۱۲ایران و تمدن ایرانی – کلمان هورا – ترجمه حسن انوشه ص 200
۱۳ مجموعه فرق یا تفکراتی است که برای رسیدن به حقیقت و خروج از مادّیات به یک نوع شناخت غیرحسّی ، غیر علمی و غیر عقلی معتقد بودند (مجلّۀ معارف – دورۀ دوازدهم – شمارۀ 1و 2 فروردین 1374)
۱۴ اسطوره آفرینش در آئین مانی – ابوالقاسم اسماعیل پور ص 13
۱۵ ایران و تمدن ایرانی – کلمان هورا ترجه حسن انوشه ص 200
۱۶ ایران و تمدن ایرانی - کلمان هورا ، ترجمه حسن انوشه ص 206
۱۷ دینهای ایرانی پیش از اسلام – مهدی باقری ص 136
۱۸ آذربایجان در سیر تاریخ
۱۹ نظری به تاریخ آذربایجان - جواد مشکور ص 128
۲۰ تاریخ ایران – پیگولوسکایا ، یالوبوسکی و ...... ، ترجمه کریم کشاورز ، ص 190
۲۱تاریخ ایران – پیگولوسکایا ، یالوبوسکی و .......، ترجمه یِ کریم کشاورز
۲۲آذربایجان در سیر تاریخ – رحیم رئیس نیا
۲۳ احسن التقاسیم فی معرفة المقالیم – احمد مقدسی
آثار تاریخی ورزقان کتیبه سیغندل
کتیبه ی سیغندل
کتیبه سیغندل ازکتیبه های سنگی دوران اورارتویی در آذربایجان هست که در ۲ کیلومتری روستای سیغندیل و تقریبا ۱۵ کیلومتری ورزقان قرار دارد.
اورارتویی نام حکومت مقتدری بوده که از مرکز فلات آناتولی و کنارهیِ دریاچهی وان از اتحاد طوایف مختلف ایجاد شدهبود. و بعدها در اثر حملات و کشورگشاییها قلمرو آنها تا کنارههای دریای خزر کشیدهشد.
اورارتوییان جنگها و پیروزیهای خود را در کتیبههای سنگی مینوشتند. از جمله کتیبههای نوشته شده توسط اورارتوییان ، کتیبهی سغندل است. این کتیبه در نزدیکی روستای سغندل در بالای کوهی به نام زاغی و در پنج کیلومتری ورزقان قرار دارد. طول آن 115 و عرض آن 47 سانتی متر است و مشتمل بر 10 سطر است. کتیبهی سیغندل از آثار مهم دوران اورارتویی است که در سال 1330( ه.ش) توسط محمد جواد مشکور کشف شدهاست و بر اساس مطالعات انجام شده این کتیبه به « ساردوری دوم ( 33-750 ق.م ) پسر آرگیشی اول تعلق دارد و در آن از حمله به ناحیه ای کوهستانی پولوآدی و گشودن 21 دژ و تصرف 45 یا 44 شهر در یک روز سخن می رود.» [1]ملیکیشولی دانشمند و اورارتوشناس گرجی که این کتیبه را ترجمه کرده است از وجود قلعههای مختلفی در اطراف آن خبر داده و نیز وجود طایفهای کوهنشین در این منطقه را محتمل میداند.
هیأت باستان شناس آلمانی در سال 1967 و 1971 در اطراف سیغندل به پژو هشهایی مقدماتی دست زدهاند و از وجود دو قلعه در این محل خبر دادهاند که یکی به دوران پیش از تاریخ که به دست ساردوری دوم تسخیر شدهاست و دیگری متعلق به اورارتوییهاست و«این قلعه به دست ساردوری دوم در جوار قلعهی قدیمی ساخته شدهاست و قلعهی مذکور در سیغندل از جمله بزرگترین استحکامات در ایران است.» [2]
در روزگاران قدیم در بالای کتیبهی سنگی قلعهای ارمنی نشین [ در حوالی کتیبه ی سیغندل] وجود داشته که مردم کارهای آهنگری خود را به آنها مراجعه میکردند.»[3] این مورد را سالمندان سیغندل نیز تصدیق میکنند و نیز به دلیل آشنایی ارامنه و اوراتوییها به فن آهنگری وجود ارمنی نشینان در این قلعه بعید به نظر نمی رسد( بخصوص که در زمانهایی ارمنی ها بر آذربایجان مسلط بوده اند.) محمد جواد مشکور کاشف کتیبهی سیغندل، اورارتوییان را ازمدنیتهای دنیای قدیم میشمارد.
- ترجمه و تفسیر کتیبه سیغندل
1 - ارابه جنگی خدای خالدی به راه افتاد
2 - آن به کادیا اونی پادشاه پولو آدی حمله کرد
3 - ناحیه ای کوهستانی است به یاری خالدی توانا
4 - در ارابه جنگی نیرو مند خالدی این لشکر کشی
5 - ساردوری پسر آرگیشتی صورت گرفت
6 - ساردوری گوید من 21 قلعه را گرفتم
7 - من در یک روز 45 ( یا 44 ) شهر را تصرف کردم ، لیب لی اونی
8 - شهر پادشاه و شهر مستحکم را در جنگ گرفتم
9 - ساردوری پادشاه مقتدر شاه بزرگ
10- شاه کشور شاه مملکت بیا اونی و فرمانروای شهر توشپا
در سطر اول از کتیبه، سخن از خالدی است. خا لدی یکی از خداوندان اورارتویی بوده و در معابد بزرگ در صدر خدایان اورارتوی قرار داشت. وی خدای جنگ بوده که در مقایسه با سایر مجسمهها و کتیبههای کشف شده ا ز اورارتوییان به « شکل انسان که گاهی با ریش و گاهی بدون ریش و ایستاده بر روی یک شیر، نشان داده شدهاست.» [4] آنها برای جنگ از خالدی اجازه میگرفتند و آنچه در سطر سوم می خوانیم نشان می دهد اورارتوییان معتقد بودهاند که پیروزی در جنگ حاصل توانایی خالدی است.
در سطر دوم از شخصی به نام کادیااونی نام می برد که پادشاه منطقه پولودآدی بوده است و می نویسد ، خالدی به راه افتاد و به آنجا حمله کرد.
در سطر سوم به توصیف ناحیه ی پولوآدی میپردازد و میگوید منطقهای کوهستانی است و شایداورارتوییها به منطقهی قرهداغ پولوآدی میگفتند.
در سطر چهارم منظوراز ارابه شاید مجموع لشکرکشیهایی باشد که معتقد بودهاند از طرف خالدی انجام میشده و از قدرت زیاد آن یاد شدهاست و در سطر پنجم از ساردوری پسر آرگیشتی به عنوان فرمانده یاد میکند.
سطر ششم از قول ساردوری به تصرف 21 قلعه در منطقه اشاره کرده و در ادامه ودر سطر هفتم از 45 شهر یاد می کند که در عرض یک روز آنها را متصرف شده است و از لیب لی اونی به عنوان یکی از شهرهای مهم و محکم یاد می کند که در سطر بعدی از تصرف آن سخن به میان آوردهاست. سپس به تعریف و تمجید از خود به عنوان شاه مقتدر و شاه کشورهای فتح شده می پردازد .
اوراتوئی ها خود را ( بیاای نی ) می گفتند وپایتخت آنها شهر توشپا بوده است.
اینکه اورارتوییان چهل و چهار شهر و بیست ویک قلعه را فتح کردهاند نشان میدهد که در منطقهی ورزقان و منطقهی منتهی به سیغندل شهرهای زیادی بودهاست و شاید قلعه ها ی کاسین، زرآوا، وتپه های نقاره داشی سکی اوستی، مازار دالی سی و روستاهای لَه لَلّو، کیقال و غیره از یادگارهای آن دوران باشد. آنچه در کتیبهی سیغندل میخوانیم و به نتیجه میرسیم این است که منطقهی ورزقان و قرهداغ در آن زمان از شکوه و عظمت و رونق بسیاری برخوردار بودهاست.
بی شک کاوشهای باستانشناسی اگر صورت پذیرد (!) به یافته های مهمی دست پیدا خواهیم کرد