عضویت در کانال تلگرام بکرآباد


دهستان بکرآباد | اخبار شهرستان ورزقان و دهستان بکرآباد

۸۷ مطلب توسط «محمد» ثبت شده است

نقشه ماهواره ای دهستان بکراباد

نقشه ماهواره ای دهستان بکراباد

برای نمایش نقشه کلیک کنید

و تا زمان لود شدن نقشه گوگل مپ صبرکنید




Distances are based on the centre of the city/town and sightseeing location. This list contains brief abstracts about monuments, holiday activities, national parcs, museums, organisations and more from the area as well as interesting facts about the region itself. Where available, you'll find the corresponding homepage. Otherwise the related wikipedia article
۰ نظر
محمد

نقشه ماهواره ای شهرستان ورزقان

نقشه ماهواره ای شهرستان ورزقان

برای نمایش نقشه کلیک کنید

و تا زمان لود شدن نقشه گوگل مپ صبرکنید




Distances are based on the centre of the city/town and sightseeing location. This list contains brief abstracts about monuments, holiday activities, national parcs, museums, organisations and more from the area as well as interesting facts about the region itself. Where available, you'll find the corresponding homepage. Otherwise the related wikipedia article.

۰ نظر
محمد

آشنایی با معدن مس سونگون شهرستان ورزقان

آشنایی با معدن مس سونگون شهرستان ورزقان

موقعیت جغرافیایی:

معدن مس سونگون در استان آذربایجان‌شرقی، 100 کیلومتری شمال‌شرقی تبریز، 25 کیلومتری شمال ورزقان در همسایگی جمهوری‌های آذربایجان و ارمنستان قرار دارد.

- طول جغرافیایی 46 درجه و 43 دقیقه شرقی.

- عرض جغرافیایی 38 درجه و 42 دقیقه شمالی.

- ارتفاع متوسط منطقه 2000 متر از سطح دریا (حداکثر 2700 متر).

- رودخانه‌های پخیر و سونگون در منطقه جریان دارند.

آب‌و‌هوای منطقه سونگون

- زمستان‌های سرد و یخبندان:

حداقل درجه حرارت 30- درجه سانتیگراد.

- تابستان‌های معتدل:

حداکثر درجه حرارت 32 + درجه سانتیگراد.

- حداکثر بارندگی در سال:

350 میلی متر.

- رطوبت نسبی:

52 تا 58 درصد.

- جهت غالب وزش باد:

جنوب‌غربی.


۰ نظر
محمد

مراسم افتتاح مسجد جامع ورزقان با حضور قالیباف و آیت‌الله شبستری

مراسم افتتاح مسجد جامع ورزقان با حضور قالیباف و آیت‌الله شبستری

مراسم افتتاح مسجد جامع ورزقان با حضور قالیباف شهردار تهران و شبستری نماینده ولی فقیه در استان آذربایجان‌شرقی

مسجد جامع ورزقان که در اثر زلزله اخیر ورزقان 100 تخریب شده بود با همت شهرداری تهران در عرض 3 سال با اعتبار 30 میلیارد ریال در زمینی به مساحت یک هزار و 850 مترمربع با امکانات مجهز در 3 طبقه احداث شده است.

۰ نظر
محمد

باقرخان چگونه کشته شد ؟

باقرخان چگونه کشته شد ؟


باقرخان در تهران منزوی می‌زیست تا قضیه مهاجرت پیش آمد. وی همراه مهاجرین حرکت نمود و شبی در نزدیکی قصر شیرین عده‌ای از کردها به او و همراهانش حمله کرده و او را بقتل رساندند. مرگ باقرخان به همراه هجده نفر از یاران و همراهانش در محرم ۱۳۳۵ قمری آبان ۱۲۹۵ خورشیدی به دست یکی از اشرار معروف کردهای قصرشیرین به نام محمد امین طالبانی به قصد تصاحب اسب و وسائل مهمانان خود، صورت گرفت.

باقرخان بر خلاف ستارخان که شیخی بود، از متشرعه بود، از علمای مخالف مشروطیت که از متشرعه بودند، جانبداری می‌کرد و به آنها احترام می‌گذاشت. او با ستارخان رقابت داشت و می‌گفت: مرد آن نیست که در امیرخیز جنگ کند. مرد منم که در ساری‌داغ با قشون دولتی جنگ کرده‌ام. (علی‌رغم این سخن، این دو بزرگوار دو بازوی قوی و شکست ناپذیر انقلاب مشروطیت بودند). [۳]

دمکراتهای آذربایجان که نهضت خود را در دنباله نهضت مشروطیت و مکمل آن، و خود را وارث سنن مجاهدین آن دوره می‌دانستند، مجسمه باقر خان را در میدان شهرداری تبریز نصب کردند. در ۲۴ آذر ماه ۱۳۲۵ پس از سقوط پیشه‌وری مردم تحت تأثیر احساسات، آن مجسمه را که اثر دمکرات‌ها بود برانداختند. از این رخداد مشخص می‌شود که نهضت پیشه‌وری تا چه اندازه به زیان مشروطیت و آزادی و مفاهیمی از این دست بوده است.[۴]


مقبره باقرخان در مزارستان طوبی - تبریز


۱ نظر
محمد

باقرخان کیست ؟

باقرخان کیست ؟

باقر خان، مشهور به سالار ملّی، جز قهرمانان ملی ایران ، و از مبارزان جنبش مشروطه است. او، فرزند حاج رضا بنا، در سال ۱۲۴۰ شمسی در محله خیابان تبریز زاده شد.[۱] شغل وی بنّائی بود ولی در جریان مشروطیت به مجاهدین پیوست. ریاست مجاهدین محله خیابان تبریز را[۲] بعهده داشت. پس از به توپ بستن مجلس، به دستور انجمن ایالتی همراه با ستارخان به جنگ مسلحانه با قشون دولتی که تبریز را در محاصره داشت، پرداخت. همزمان با او، ستارخان در محله امیرخیز، محله دیگر تبریز، با دولتیان جنگ می‌کرد. در اثر همکاری او با ستّارخان کار مشروطه‌طلبان پیشرفت کرده و تبریز از محاصره درآمد. پس از پیروزی مجاهدین، مجلس شورای ملی باقرخان را به لقب سالار ملی ملقب ساخت، و از او تقدیر نمود.




۰ نظر
محمد

ستارخان چگونه کشته شد؟

ستارخان چگونه کشته شد؟

بعدازظهر اول شعبان ۱۳۲۸ق قوای دولت مشروطه، که جمعاً سه هزار نفر می‌شدند به فرماندهی یپرم خان ارمنی، یار قدیمی ستارخان در تبریز و رئیس نظمیه وقت، باغ اتابک را محاصره کردند و پس از چند بار پیغام، هجوم نظامیان به باغ صورت گرفت و جنگ بین قوای دولتی و مجاهدین آغاز گشت. در این جنگ قوای دولتی از چند عراده توپ و پانصد مسلسل شصت تیر استفاده کردند و به فاصله ۴ ساعت ۳۰۰ نفر از افراد حاضر در باغ کشته شدند. ستارخان راه پشت بام را در پیش گرفت، اما در مسیر پله‌ها در یکی از راهروهای عمارت تیری به پایش اصابت کرد و مجروح شد و قادر به حرکت نبود. اندکی بعد قوای دولتی او را دستگیر کردند و به منزل صمصام السلطنه بردند و خود و اتباعش ناچار به خلع سلاح شدند.[۹]

بعد از این وقایع، ستارخان خانه نشین شد و اوایل اجازه درمان وی داده نمی شد،پس از مدتی که زخم کاری شده بود پزشکان حاذق برای مداوای پای او تمام تلاش خود را کردند، بر اثر اصابت گلوله هردواستخوان ساق پا شکسته بود و زخم دچار عفونت بود، دوبار پزشکان معالج (لقمان الدوله، حسین خان نظام الحکما، و دو پزشک خارجی) اقدام به عمل جراحی و تمیز کردن زخم نمودند و پس از مدتی شکستگی و زخم بهبودی نسبی پیدا کرد و با وجود کوتاهی پا می توانست با عصا راه برود. ستارخان پس از این واقعه نزدیک به چهار سال زندگی کرد و در تاریخ ۲۸ ذی الحجه ۱۳۳۲هـ. ق (۲۵ آبان ۱۲۹۳ش/ ۱۶ نوامبر ۱۹۱۴م) در تهران درگذشت.[۱۰][۱۱]

مزار وی در حرم عبدالعظیم حسنی واقع است. نوادگان چندین مرتبه سعی نمودند با کسب مجوزهای شرعی، پیکر وی را به تبریز منتقل کنند که موفق به اینکار نشدند.

منبع: ویکی پدیا


۰ نظر
محمد

ستارخان کیست ؟

ستارخان کیست ؟

ستارخان با نام اصلی ستارخان قره‌داغی از سرداران جنبش مشروطه ایران ملقب به سردار ملی است. وی با ایستادگی در برابر نیروهای دولتی ضد مشروطه در تبریز جانفشانی‌های بسیاری کرد. ستار خان سومین پسر حاج حسن قره‌داغی در ۲۸ مهر ۱۲۴۵ خورشیدی (۲۰ اکتبر ۱۸۶۶ میلادی) در روستای سردارکندی (بیشک) ورزقان در آذربایجان به دنیا آمد. وی در مقابل قشون عظیم محمدعلی‌شاه پس از به توپ بستن مجلس شورای ملی و تعطیلی آن که برای طرد و دستگیر کردن مشروطه‌خواهان تبریز به آذربایجان گسیل شده بود، ایستادگی کرد و بنای مقاومت گذارد. ستارخان مردم را بر ضد اردوی دولتی فراخواند و خود رهبری آن را بر عهده گرفت و به همراه سایر مجاهدان و باقرخان -سالار ملی- مدت یک سال در برابر قوای دولتی ایستادگی کرد و نگذاشت تبریز به دست طرفداران محمدعلی‌شاه بیفتد.[۱] اختلاف او با شاهان قاجار و اعتراض به ظلم و ستم آنان، به زمان کودکی‌اش بر می‌گشت


منبع : ویکی پدیا


۱ نظر
محمد

شخصیت بابک خرمدین

شخصیت بابک خرمدین

جسارت، زیرکی و استعداد بابک در فرماندهی نظامی در مبارزه طولانی و اعتمادی که پیروانش به او داشتند، بی تردید استثنائی است. طبری می‌گوید هیچ‌یک از خرمدین‌ها جرئت این را نداشتند که امان نامه خلیفه را به فرمان افشین به بابک برسانند.[۲] گفته شده‌است که در گیرودار نبردی که به تصرف بذ انجامید، بابک با افشین دیدار و از خلیفه تقاضای امان کرد. اما با توجه به روحیه‌ای که بابک بعدها (هنگام اعدام شدن) از خود نشان داد، می‌توان حدس زد که از جانب او حیله‌ای در کار بوده‌است. بعد از اعدام بابک، سرش را به خراسان فرستادند که خود نشانه‌ای بر وجود هوادارانی از او در آن منطقه‌است.[۱۸] وقتی فرستاده افشین به بابک رسید، بابک عصبانی گفت که این پیغام را به پسرم برسان: «ممکن است زنده بمانم یا نه. من به عنوان فرمانده شناخته شده‌ام. هر جا که من باشم یا از من یاد شود، من (آنجا) پادشاهم». این کلمات بلندپروازی و اراده وسیع بابک را نشان می‌دهد.[۲] اما بهرامیان معتقد است که بابک در سودای پادشاهی بوده‌است.[۱۸] همچنین به روایت طبری هنگامی که افشین خواست آذربایجان را (به سمت سامرا) ترک کند از بابک پرسید که آیا خواسته‌ای دارد یا نه. بابک جواب داد که می‌خواهد شهرش را ببیند. افشین در شب مهتابی بابک را با چند نگهبان به بذ فرستاد و اجازه داد که به دور شهر بگردد. این نشانه عشق بزرگش به وطنش است. ادعای طبری و ابن اثیر دربارهٔ خوشگذرانی همراه با مست کردن حتی در زمان جنگ به عنوان یکی از ویژگی‌های شناخته شده فرقه تأئید شده‌است.[۲] به گفته بهرامیان بابک به هنگام قدرت، دختران و خواهران زیباروی بطریقان ارمنستان را به زور به زنی می‌خواست،[۱۸] اما یوسفی داستان هرزگی بابک و ربایش دختران زیبای ارمنی با ادعای دیگر طبری - که در آن زنان هنگامی که بابک را اسیر دیدند گریستند - ناسازگار می‌داند.[۲] روایاتی مبنی بر رفتار شجاعانه بابک به هنگام مرگ نقل شده‌است


منبع : ویکی پدیا


۰ نظر
محمد

بابک خرمدین کیست ؟


بابک خرمدین کیست ؟


بابک خرمدین (مرگ ۶ صفر ۲۲۳ (قمری)/۷ ژانویه ۸۳۸ (میلادی)[۲])(برابر با ۱۷ دی ماه سال ۲۱۶ خورشیدی)[۱۴]رهبر اصلی مبارزان ایرانی خرمدین است که بعد از مرگ ابومسلم بر خلافت عباسی شوریدند. خرمدینان مرگ ابومسلم را انکار کردند و معتقد بودند که ابومسلم بازخواهد گشت تا عدالت را در جهان برقرار نماید.[۳] در دوران خلافت عباسیان شمال آذربایجان کانون شورش طولانی مدت و خطرناک علیه خلافت بود که توسط بابک خرمدین رهبری می‌شده‌است و بر شمال غرب ایران تأثیر گذاشت و بیش از ۲۰ سال - از ۲۰۱ ه. ق/۸۱۶–۸۱۷ م تا ۲۲۲ ه. ق /۸۳۷ م - طول کشید. از نگاه باسورث این شورش قطعاً پایه‌های دینی داشته ولی ممکن است که پایه‌های سیاسی-اجتماعی نیز داشته باشد. شورش او به روشنی از حس ضد عربی ایرانیان در آذربایجان بهره می‌برده‌است.[۱۵] تعداد نیروهای لشکر بابک را در ابولمعالی ۱۰۰ هزار نفر،[۲][۱۶] در تنبیه الاشراف مسعودی ۲۰۰ هزار نفر،[۲] در تاریخ بغدادی ۳۰۰ هزار نفر[۱۶]یا بیشمار[۲] و در تبصرة العوام بیشمار ذکر کرده‌اند[۲] که بی شک مبالغه آمیز است ولی حداقل دلالت بر بزرگ بودن آن دارد.[۲][۱۶]

او زندگی گمنامی در آذربایجان داشت تا اینکه مورد توجه جاویدان بن سهل، رهبر خرمی‌ها که مدت کوتاهی بعد درگذشت، قرار گرفت. بابک ادعا کرد که روح جاویدان در کالبد او وارد شده و تحریک ساکنین بذ را آغاز کرد. او قدرت جدیدی به جنبش دینی-اجتماعی که ریشه در مذهب مزدک داشت، بخشید و از روش‌های خشونت‌آمیزِ ویژه‌ای بهره‌گرفت. به نظر می‌رسد که قیام او از ۲۰۱ ه. ق/۸۱۶ م آغاز و با نقشهٔ حاتم پسر هرمثه، حاکم ارمنستان یاری شده بود و با مشکلات مختلفی در استان‌های شرقی که به دنبال آن مأمون به بغداد بازگشت، آسان گشته بود.[۱۷]

در ۲۰۴ ه. ق/ ۸۱۹–۸۲۰ م مأمون، یحیی بن معاذ را به سوی بابک فرستاد که با درگیری بی‌نتیجه در موقعیت‌های مختلف (جنگی) همراه بود؛ همان‌طور که تلاش دیگر فرماندهان خلافت، شانس بهتری نداشتند. در پایان خلافت مأمون شورش تا جبال هم کشیده شد، که این باعث نخستین نگرانی خلیفه معتصم گردید و باعث شد تا او شورش این ناحیه را ریشه کن کند. در ۲۲۰ ه. ق / ۸۳۵ م معتصم افشین را مأمور سرکوب بابک کرد. این فرمانده قلعه‌های جادهٔ بذ را که بابک ویران کرده‌بود را تعمیر کرد و علی‌رغم شکست بغای کبیر در هشتادسر، توانست طرخان، یکی از فرماندهان شورشی را غافلگیر کند. سپس با نیروهای تحت فرماندهی جعفر خیاط و داوطلبان ابودلف تجدید قوا کرد و در ۲۲۲ ه. ق /۸۳۷ م اردوگاهی را تحت حفاظت دیده‌بانها برپا کرد. (چرا که مکرراً از بذ مورد هجوم واقع شده‌بود) بعد از حملهٔ ناموفق داوطلبان، بذ در ۹ رمضان ۲۲۲ ه. ق/۱۵ اوت ۸۳۷ م توسط نیروهای فرغانه‌ای فتح و غارت شد. بابک فرار کرد ولی توسط بزرگ ارمنستانی - سهل بن سنباط - که به او پناه داده‌بود، دستگیر شد و به افشین تحویل داده‌شد. او به سامرا فرستاده شد و در ۳ صفر ۲۲۳ / ۴ ژانویه ۸۳۸ به سامرا رسید. معتصم او را سوار بر فیل به معرض نمایش گذاشت و با بی‌رحمی زیاد او را اعدام کرد. جنازهٔ او بر چوبهٔ دارش باقی‌ماند و منجر شد تا نامش به این منطقهٔ شهر اطلاق گردد.[۱۷]

دستگیری و اعدام بابک پایان جنبش خرمدینان نبود، آنها ادامه حیات دادند تا مدرکی گواه بر حیاتشان در قرن ۳ ه. ق/۹ م باشند. داوطلبان شورش گذشته، که خود را بابکیه نام نهادند، در بذ تا قرن ۵ ه. ق/۱۱ م ادامه حیات دادند و به انتظار مهدی ماندند و آئین خاصی انجام می‌دادند.

منبع : ویکی پدیا


۰ نظر
محمد