عضویت در کانال تلگرام بکرآباد


دهستان بکرآباد | اخبار شهرستان ورزقان و دهستان بکرآباد

شعر یوسف احمدی در مورد بکراباد

شعر یوسف احمدی در مورد بکراباد

تقدیم به اهالی محترم روستای زیبای بکرآباد. ( لازم به ذکرست که در محاوره به بکراباد بئکوو گفته می شود.)

 

                                                     بئکوو

ایستیرم شانیوه بوگون شعر قوشام             یایام   شهرتیوی هریانه  بئکوو

من مجنونام داغیم داشیم سنده دی            گورنده  اولورام  دیوانه  بئکوو

 

 باغلارین  بهشت  عدن نن  گوزه ل              هئچ چمن تاپیلماز چیمن نن گوزه ل  

هئچ یئر اولا بیلمز وطن نن گوزه ل              جنت دن   چوخ وارین نشانه  بئکوو 

 

قوجالارین  غیرتینه  حیرانام                            جوان لارین  همتبنه  حیرانام   

قادین لارین عصمتینه حیرانام                         عززتلی سوروسن زمانه بئکوو

 

سولارین زمزم نن نشانه سی وار                 چای چشمه دیلینده ترانه سی وار

هر کسین عمرونده بهانه سی وار                 یاشاماغا  سن سن  بهانه  بئکوو 

 

هئچ باغ اولا بیلمز باغیننان گوزه ل                هئچ داغ داش تاپیلماز داغیننان گوزه ل

ساغین سولدان سولون ساغیننان گوزه ل       سنی گوره ن باخماز هئچ یانه بئکوو

 

قارتال لار قیه ن ده قی ووروب گزه ر               یای یازین کووشنه گول چیچک دوزه ر

سنبل لر  آچیلیب  هریانی   بزه ر                     قوناغین  دولانار   مستانه   بئکوو

 

حق یولون دا شهیدلرین جان وئریب               دشمن قارشیسین دا دوروب قان وئریب

هر طایفا بو یئرده بیر اصلان وئریب                 درس اولسون  بو عززت  جهانه   بئکوو

 

هر یئرده یاشاسام  سنین بالانام                   من سنین عشقین ده  ثابت  قالانام

قویما سن سیز تاراج اولام  تالانام                 اولما  اوز  بالاوا   بیگانه   بئکوو


۱ نظر
محمد

ستارخان قره داغی, سردار ملی

ستارخان قره داغی, سردار ملی

جوانی

ستار در جوانی به جرگه لوطیان (جوانمردان، یا اهل فتوت) محله امیرخیز تبریز درآمد و در همین باب در حالی که به دفاع از حقوق طبقات زحمتکش بر می‌خاست با مأمورین محمدعلی شاه درافتاد و به ناچار از شهر گریخت و مدتی به راهزنی مشغول شد، اما از ثروتمندان می‌گرفت و به فقرا می‌داد. سپس با میانجیگری پاره‌ای از بزرگان به شهر آمد و چون در جوانی به درستی و امانتداری در تبریز شهرت داشت به همین دلیل مالکان حفاظت از املاک خود را به او می‌سپردند. او هیچ گاه درس نخواند و سواد خواندن و نوشتن نداشت، اما هوش آمیخته به شجاعتش و مهارت در فنون جنگی و اعتقادات مذهبی و وطن دوستی اش، او را در صف فرهیختگان عصر قرار می‌داد.

مقاومت

او در مدت یازده ماه از 20 جمادی الاول 1326 ق تا هشتم ربیع الثانی 1327 ق رهبری ِ مجاهدین تبریز و ارامنه و قفقازی‌ها را بر عهده داشت و مقاومت شدید و طاقت فرسای اهالی تبریز در مقابل سی و پنج الی چهل هزار نفر قشون دولتی، با راهنمایی و رهبریت او انجام گرفت، به طوری که شهرت او به خارج از مرزهای کشور رسید و در غالب جراید اروپایی و امریکایی هر روز نام او با خط درشت ذکر می‌شد و درباره مقاومت‌های سرسختانه وی مطالبی انتشار می‌یافت.

در اواخر کارِ محاصره تبریز قوای روسیه با موافقت دولت انگلیس به سوی تبریز آمد و راه جلفا را باز کرد. قوای دولتی با دیدن قوای روس به تهران بازگشت و محاصره تبریز پایان گرفت، اما ستارخان حاضر به اطاعت از دولت روس نشد و در اواخر جمادی الثانی 1327 ق (اواخر ماه مه 1909 م) به ناچار با همراهانش به قنسول خانه عثمانی در تبریز پناهنده شد. در منابع ذکر شده‌است که ستارخان به کنسول روس (پاختیانوف) که می‌خواست بیرقی از کنسول خانه خود به سر در خانه ستارخان زند و او را در زینهار دولت روس قرار دهد گفت: «ژنرال کنسول، من می‌خواهم که هفت دولت به زیر بیرق دولت ایران بیایند. من زیر بیرق بیگانه نمی‌روم.»

پس از عقب نشینی قوای روس مردم شهر به رهبری ستارخان در برابر حاکم مستبد تبریز رحیم خان قد علم کردند و او را از شهر بیرون راندند، اما اندکی بعد ستارخان در زیر فشار دولت روس، دعوت تلگرافی ِ آخوند ملامحمدکاظم خراسانی و جمعی از ملیون را پذیرفت و با لقب سردار ملی به سوی تهران حرکت کرد. در این سفر باقرخان سالار ملی نیز همراه او بود.

هدف دولت مشروطه از این اقدام که به بهانه تجلیل از ستارخان و باقرخان صورت گرفته بود در واقع کنترل آذربایجان و خلع سلاح مجاهدین تبریز بود. روز شنبه 7 ربیع الاول سال 1328 ق در شب عید نوروز، جمعیت زیادی از مردم و رجال شهر از جمله یپرم خان ارمنی برای وداع با ستارخان و باقرخان جمع شدند و آنان درمیان هلهله جمعیت از منزل خود بیرون آمدند و به سوی تهران حرکت کردند. در بین راه نیز در شهرهای میانه، زنجان، قزوین و کرج استقبال باشکوهی از این دو مجاهد راستین آزادی به عمل آمد و هنگام ورود به تهران نیمی از شهر برای استقبال به مهرآباد شتافتند و در طول مسیر چادرهای پذیرایی آراسته با انواع تزیینات، و طاق نصرت‌های زیبا و قالی‌های گران قیمت و چلچراغ‌های رنگارنگ گستردند. در سرتاسر خیابان‌های ورودی شهر، تابلوهای زنده باد ستارخان و زنده باد باقرخان مشاهده می‌شد. تهران آن روز سرتاسر جشن و سرور بود. ستارخان پس از صرف ناهار مفصلی که در چادر آذربایجانی‌های مقیم تهران تدارک دیده شده بود به سوی محلی که برای اقامتش در منزل صاحب اختیار (محلی در خیابان سعدی کنونی) در نظر گرفته بودند رفت. او مدت یک ماه مهمان دولت بود، اما به دلیل وجود سربازان و کمی جا دولت، محل باغ اتابک (محل فعلی سفارت روسیه) را به اسکان ستارخان و یارانش و محل عشرت آباد را به باقرخان و یارانش اختصاص داد. پس از چند روزی که نیروهای هر دو طرف در محل‌های تعیین شده اسکان یافتند مجلس طرحی را تصویب نمود که به موجب آن تمامی مجاهدین و مبارزین غیرنظامی از جمله افراد ستارخان و خود او می‌بایست سلاح‌های خود را تحویل دهند. این تصمیم به دلیل بروز حوادث ناگوار و ترور مرحوم سید عبدالله بهبهانی و میرزاعلی محمدخان تربیت از سران مشروطه گرفته شده بود.، اما یاران ستارخان از پذیرفتن این امر خودداری کردند. به تدریج مجاهدین دیگری که با این طرح مخالف بودند به ستارخان و یارانش پیوستند و این امر موجب هراس دولت مرکزی شد. سردار اسعد به ستارخان پیغام داد که «به سوگندی که در مجلس خوردید وفادار باشید و از عواقب وخیم عدم خلع سلاح عمومی بپرهیزید.»، اما باز یاران ستارخان راضی به تحویل سلاح نشدند.

مرگ

بعدازظهر اول شعبان 1328 ق قوای دولتی، که جمعا سه هزار نفر می‌شدند به فرماندهی یپرم خان، یار قدیمی ستارخان در تبریز و رئیس نظمیه وقت باغ اتابک را محاصره کردند و پس از چندبار پیغام، هجوم نظامیان به باغ صورت گرفت و جنگ بین قوای دولتی و مجاهدین آغاز گشت. در این جنگ قوای دولتی از چند عراده توپ و پانصد مسلسل شصت تیر استفاده کردند و به فاصله 4 ساعت 300 نفر از افراد حاضر در باغ کشته شدند. ستارخان راه پشت بام را در پیش گرفت، اما در مسیر پله‌ها در یکی از راهروهای عمارت تیری به پایش اصابت کرد و مجروح شد و قادر به حرکت نبود. اندکی بعد قوای دولتی او را دستگیر کردند و به منزل صحصام السلطنه بردند و خود و اتباعش ناچار به خلع سلاح شدند ( 30 رجب 1328 ق).

بعد از این وقایع، ستارخان خانه نشین شد و پزشکان حاذق برای مداوای پای او تمام تلاش خود را کردند، اما معالجات به جایی نرسید و در تاریخ 28 ذی الحجه 1332 هـ. ق ( 25 آبان 1293 ش / 16 نوامبر 1914 م) در تهران دار فانی را وداع گفت و در باغ طوطی در جوار بقعه حضرت عبدالعظیم حسنی در شهرری درحالی که هزاران هزار تهرانی با چشمانی گریان جنازه او را تشییع می‌کردند به خاک سپرده شد. او هنگام فوت حدود 53 سال داشت.


۰ نظر
محمد

نقشه ماهواره ای دهستان بکراباد

نقشه ماهواره ای دهستان بکراباد

برای نمایش نقشه کلیک کنید

و تا زمان لود شدن نقشه گوگل مپ صبرکنید




Distances are based on the centre of the city/town and sightseeing location. This list contains brief abstracts about monuments, holiday activities, national parcs, museums, organisations and more from the area as well as interesting facts about the region itself. Where available, you'll find the corresponding homepage. Otherwise the related wikipedia article
۰ نظر
محمد

نقشه ماهواره ای شهرستان ورزقان

نقشه ماهواره ای شهرستان ورزقان

برای نمایش نقشه کلیک کنید

و تا زمان لود شدن نقشه گوگل مپ صبرکنید




Distances are based on the centre of the city/town and sightseeing location. This list contains brief abstracts about monuments, holiday activities, national parcs, museums, organisations and more from the area as well as interesting facts about the region itself. Where available, you'll find the corresponding homepage. Otherwise the related wikipedia article.

۰ نظر
محمد

آشنایی با معدن مس سونگون شهرستان ورزقان

آشنایی با معدن مس سونگون شهرستان ورزقان

موقعیت جغرافیایی:

معدن مس سونگون در استان آذربایجان‌شرقی، 100 کیلومتری شمال‌شرقی تبریز، 25 کیلومتری شمال ورزقان در همسایگی جمهوری‌های آذربایجان و ارمنستان قرار دارد.

- طول جغرافیایی 46 درجه و 43 دقیقه شرقی.

- عرض جغرافیایی 38 درجه و 42 دقیقه شمالی.

- ارتفاع متوسط منطقه 2000 متر از سطح دریا (حداکثر 2700 متر).

- رودخانه‌های پخیر و سونگون در منطقه جریان دارند.

آب‌و‌هوای منطقه سونگون

- زمستان‌های سرد و یخبندان:

حداقل درجه حرارت 30- درجه سانتیگراد.

- تابستان‌های معتدل:

حداکثر درجه حرارت 32 + درجه سانتیگراد.

- حداکثر بارندگی در سال:

350 میلی متر.

- رطوبت نسبی:

52 تا 58 درصد.

- جهت غالب وزش باد:

جنوب‌غربی.


۰ نظر
محمد

مراسم افتتاح مسجد جامع ورزقان با حضور قالیباف و آیت‌الله شبستری

مراسم افتتاح مسجد جامع ورزقان با حضور قالیباف و آیت‌الله شبستری

مراسم افتتاح مسجد جامع ورزقان با حضور قالیباف شهردار تهران و شبستری نماینده ولی فقیه در استان آذربایجان‌شرقی

مسجد جامع ورزقان که در اثر زلزله اخیر ورزقان 100 تخریب شده بود با همت شهرداری تهران در عرض 3 سال با اعتبار 30 میلیارد ریال در زمینی به مساحت یک هزار و 850 مترمربع با امکانات مجهز در 3 طبقه احداث شده است.

۰ نظر
محمد

باقرخان چگونه کشته شد ؟

باقرخان چگونه کشته شد ؟


باقرخان در تهران منزوی می‌زیست تا قضیه مهاجرت پیش آمد. وی همراه مهاجرین حرکت نمود و شبی در نزدیکی قصر شیرین عده‌ای از کردها به او و همراهانش حمله کرده و او را بقتل رساندند. مرگ باقرخان به همراه هجده نفر از یاران و همراهانش در محرم ۱۳۳۵ قمری آبان ۱۲۹۵ خورشیدی به دست یکی از اشرار معروف کردهای قصرشیرین به نام محمد امین طالبانی به قصد تصاحب اسب و وسائل مهمانان خود، صورت گرفت.

باقرخان بر خلاف ستارخان که شیخی بود، از متشرعه بود، از علمای مخالف مشروطیت که از متشرعه بودند، جانبداری می‌کرد و به آنها احترام می‌گذاشت. او با ستارخان رقابت داشت و می‌گفت: مرد آن نیست که در امیرخیز جنگ کند. مرد منم که در ساری‌داغ با قشون دولتی جنگ کرده‌ام. (علی‌رغم این سخن، این دو بزرگوار دو بازوی قوی و شکست ناپذیر انقلاب مشروطیت بودند). [۳]

دمکراتهای آذربایجان که نهضت خود را در دنباله نهضت مشروطیت و مکمل آن، و خود را وارث سنن مجاهدین آن دوره می‌دانستند، مجسمه باقر خان را در میدان شهرداری تبریز نصب کردند. در ۲۴ آذر ماه ۱۳۲۵ پس از سقوط پیشه‌وری مردم تحت تأثیر احساسات، آن مجسمه را که اثر دمکرات‌ها بود برانداختند. از این رخداد مشخص می‌شود که نهضت پیشه‌وری تا چه اندازه به زیان مشروطیت و آزادی و مفاهیمی از این دست بوده است.[۴]


مقبره باقرخان در مزارستان طوبی - تبریز


۱ نظر
محمد

باقرخان کیست ؟

باقرخان کیست ؟

باقر خان، مشهور به سالار ملّی، جز قهرمانان ملی ایران ، و از مبارزان جنبش مشروطه است. او، فرزند حاج رضا بنا، در سال ۱۲۴۰ شمسی در محله خیابان تبریز زاده شد.[۱] شغل وی بنّائی بود ولی در جریان مشروطیت به مجاهدین پیوست. ریاست مجاهدین محله خیابان تبریز را[۲] بعهده داشت. پس از به توپ بستن مجلس، به دستور انجمن ایالتی همراه با ستارخان به جنگ مسلحانه با قشون دولتی که تبریز را در محاصره داشت، پرداخت. همزمان با او، ستارخان در محله امیرخیز، محله دیگر تبریز، با دولتیان جنگ می‌کرد. در اثر همکاری او با ستّارخان کار مشروطه‌طلبان پیشرفت کرده و تبریز از محاصره درآمد. پس از پیروزی مجاهدین، مجلس شورای ملی باقرخان را به لقب سالار ملی ملقب ساخت، و از او تقدیر نمود.




۰ نظر
محمد

ستارخان چگونه کشته شد؟

ستارخان چگونه کشته شد؟

بعدازظهر اول شعبان ۱۳۲۸ق قوای دولت مشروطه، که جمعاً سه هزار نفر می‌شدند به فرماندهی یپرم خان ارمنی، یار قدیمی ستارخان در تبریز و رئیس نظمیه وقت، باغ اتابک را محاصره کردند و پس از چند بار پیغام، هجوم نظامیان به باغ صورت گرفت و جنگ بین قوای دولتی و مجاهدین آغاز گشت. در این جنگ قوای دولتی از چند عراده توپ و پانصد مسلسل شصت تیر استفاده کردند و به فاصله ۴ ساعت ۳۰۰ نفر از افراد حاضر در باغ کشته شدند. ستارخان راه پشت بام را در پیش گرفت، اما در مسیر پله‌ها در یکی از راهروهای عمارت تیری به پایش اصابت کرد و مجروح شد و قادر به حرکت نبود. اندکی بعد قوای دولتی او را دستگیر کردند و به منزل صمصام السلطنه بردند و خود و اتباعش ناچار به خلع سلاح شدند.[۹]

بعد از این وقایع، ستارخان خانه نشین شد و اوایل اجازه درمان وی داده نمی شد،پس از مدتی که زخم کاری شده بود پزشکان حاذق برای مداوای پای او تمام تلاش خود را کردند، بر اثر اصابت گلوله هردواستخوان ساق پا شکسته بود و زخم دچار عفونت بود، دوبار پزشکان معالج (لقمان الدوله، حسین خان نظام الحکما، و دو پزشک خارجی) اقدام به عمل جراحی و تمیز کردن زخم نمودند و پس از مدتی شکستگی و زخم بهبودی نسبی پیدا کرد و با وجود کوتاهی پا می توانست با عصا راه برود. ستارخان پس از این واقعه نزدیک به چهار سال زندگی کرد و در تاریخ ۲۸ ذی الحجه ۱۳۳۲هـ. ق (۲۵ آبان ۱۲۹۳ش/ ۱۶ نوامبر ۱۹۱۴م) در تهران درگذشت.[۱۰][۱۱]

مزار وی در حرم عبدالعظیم حسنی واقع است. نوادگان چندین مرتبه سعی نمودند با کسب مجوزهای شرعی، پیکر وی را به تبریز منتقل کنند که موفق به اینکار نشدند.

منبع: ویکی پدیا


۰ نظر
محمد

ستارخان کیست ؟

ستارخان کیست ؟

ستارخان با نام اصلی ستارخان قره‌داغی از سرداران جنبش مشروطه ایران ملقب به سردار ملی است. وی با ایستادگی در برابر نیروهای دولتی ضد مشروطه در تبریز جانفشانی‌های بسیاری کرد. ستار خان سومین پسر حاج حسن قره‌داغی در ۲۸ مهر ۱۲۴۵ خورشیدی (۲۰ اکتبر ۱۸۶۶ میلادی) در روستای سردارکندی (بیشک) ورزقان در آذربایجان به دنیا آمد. وی در مقابل قشون عظیم محمدعلی‌شاه پس از به توپ بستن مجلس شورای ملی و تعطیلی آن که برای طرد و دستگیر کردن مشروطه‌خواهان تبریز به آذربایجان گسیل شده بود، ایستادگی کرد و بنای مقاومت گذارد. ستارخان مردم را بر ضد اردوی دولتی فراخواند و خود رهبری آن را بر عهده گرفت و به همراه سایر مجاهدان و باقرخان -سالار ملی- مدت یک سال در برابر قوای دولتی ایستادگی کرد و نگذاشت تبریز به دست طرفداران محمدعلی‌شاه بیفتد.[۱] اختلاف او با شاهان قاجار و اعتراض به ظلم و ستم آنان، به زمان کودکی‌اش بر می‌گشت


منبع : ویکی پدیا


۱ نظر
محمد